English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4543 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده ها
hierarchical data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
data base U مبنای اطلاعات
data base U پایگاه داده ها
distributed data base U پایگاه داده توزیعی
computerized data base U پایگاه دادههای کامپیوتری
very large data base U پایگاه داده بسیار بزرگ
data base administrator U مسئول پایگاه داده ها
data base administrator U مدیرپایگاه داده
data base analyst U تحلیل گر پایگاه داده
data base environment U محیط پایگاه داده
data base management U مدیریت پایگاه داده ها
data base management U مدیریت پایگاه داده
data base manager U مدیر پایگاه داده
data base specialist U متخصص پایگاه داده
data base packages U management base data
data collection system U سیستم جمع اوری داده ها
data processing system U سیستم پردازش داده
data record system U سیستمضبطاطلاعات
data communication system U سیستم ارتباطات داده
data distribution system U سیستم توزیع داده ها
data management system U سیستم مدیریت داده ها
network data management system U مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
electronic data processing system U سیستم پردازش الکترونیکی داده
automatic data processing system U سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
relational data menagement system U سیستم مدیریت پایگاه داده رابطهای
r base U ار- بیس
base 0 U پایه 01
base course U قشر لعاب
base course U لایه شالوده
base course U لایه اساس قشر اساس
base course U قشر پی راه
get to first base <idiom> U موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
off base <idiom> U غیر دقیق ،نادرست
sub base U زیر قشر
third base U موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
to base one self U تکیه کردن
second base U دومینپایگاه
base 0 U decimal
first base U اولینپایگاه
sub base U زیر بستر
to base one self U اعتماد کردن
linear system [system of linear equations] U دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
base fuze U ماسوره ته پران
base flow U مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
base flow U جریان پایه
base ejection U پرتاب شونده از ته
base mortar U خمپاره مبنا
base font U فونت پیش فرض
base ejection U ته پران
base fuze U ماسوره ته گلوله
base font U فونت پایه
base fuze U ماسوره ته
base map U نقشه پایگاه
base loading U بارگیری انجام شده در پایگاه
base line U خط توجیه
base line U خط کور
base frame U چهارچوب زیر دستگاهها
base map U نقشه مبنا
base line U خط مبنا
base line U خط پایه
base level U تهتراز
base ignition U احتراق تحتانی
base memory U حافظه پایه
base hit U ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base loading U بار اولیه
base development U ساختن پایگاه
base development U تهیه پایگاه
base address U نشانی پایه
column base U پایه ستون
bare base U فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
bare base U پایگاه اماده نشده
bare base U پایگاه اشغال نشده
wheel base U فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
base of splat U پایهپشتصندلی
bracket base U پایهقلاب
centre base U ستونمرکزی
concrete base U پایهیبتونی
base width U عرض پایه پهنای پایه
dexter base U پایهراستی
stanchion base U زیرستون
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
base address آدرس مبنا
base depot U امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
base defense U پدافند پایگاه
base defense U پدافند از پایگاه
base cover U عکس برداری اولیه
base court U حیاط بیرونی یاعقبی
base complex U مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
base command U فرماندهی پایگاه
base circle U هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
base camp U پایگاه مبنا
base born U حرامزاده
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band U مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
base band U روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base band U ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
software base U مبنای نرم افزار
coupling base U اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
base symbol U علایم قراردادی مبنا
base surge U ابر پایه قارچ اتمی
base surge U ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
base stone U سنگ زیرین
base spray U بسک ته
base spray U بسکهای ته گلوله
base speed U سرعت منتجه
base speed U سرعت مبنا
base shop U تعمیرگاه پادگانی
base shop U تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
base shear U نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
base section U بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base running U دویدن بسوی پایگاه
base runner U توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
base ring U رینگ پایه
base ring U حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
base unit U یکان پایگاهی
base unit U یکان مبنا
coupling base U وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
conjugate base U باز مزدوج
tax base U مبنای مالیاتی
tax base U ماخذ مالیات
column base U ته ستون
column base U زیرستون
chart base U چارت مادر
chart base U چارت مبنا
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
time base U مبدا زمانی
center base U میدان مرکزی
defense base U پایگاه دفاعی
defense base U پایگاه پدافندی
bayonet base U پایه لامپ میخی
base width U ستبرای پایه
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
base unit U یکای بنیادی
base reserves U ذخایرپادگانی نیروی احتیاط پادگانی
base reserves U اماد مبنای ذخیره
base repair U تعمیرات پایگاهی
base pay U حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
base path U مسیر بین پایگاهها
base pairing U جفت شدن بازی
base ore U کانه کم عیار
base operation U عملیات پایگاهی
base on halls U گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
base price U قیمت پایه
base of wall U روپی
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base of origin U پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base of origin U مبداء اصلی
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of operations U پایگاه عملیات
fire base U مبنای اتش
base of fire U مبنای اتش
base number U عدد پایه
base number U عدد مبنا
base peak U پیک مبنا
base period U زمان مبنا
base repair U تعمیر اساسی
base register U ثبات مینا
base register U ثبات پایه
base price U قیمت مبنا
base point U نقطه مبنا
base plug U درپوش تحتانی گلوله درپوش کف
base plate U صفحه زیر ستون
base plate U صفحه پای ستون
base pitch U فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
base piece U مقر
base piece U پایه پایه استقرار
base piece U کف
base piece U قنداق
base piece U قبضه مبنا
base piece U توپ مبنا
base piece U توپ اصلی
base mortar U قبضه مبنا
magneto base U پایه مگنت
fuse base U پایه ی فیوز
return to base U بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
Asiatic base U پایه یونی [آسیایی]
Attic base U پایه ی آتنی
base-court U حیات بیرونی
loctal base U لامپ قفلی
hard base U سکوی پرتاب مستحکم
hard base U سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
base map U نقشه مادر
schiff base U باز شیف
number base U مبنای عددی
number base U عدد پایه
It is base on a precedent. U مسبوق به سابقه است
number base U پایه عدد
floating base U پایگاه شناور دریایی
octal base U هشت پایهای
fox base+ U فاکس بیس پلاس
loktal base U لامپ قفلی
hard base U باز سختbaseball
lewis base U باز لوویس
pseudo base U شبه باز
base rate U نرخ مبنا
base rate U تعرفه مبنا
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1set the record straight
1مقدار دهدهی بزرکترین عدد اعشاری چیست
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
2تعریف فونتیک چیست؟
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com